آ مثل آتشنشان، میم مثل معدنچی

امسال همزمان با میلاد مبارک حضرت علی اکبر(ع) در دبستان شهید چمران جوی آباد خمینی شهر به دلیل  حضور فاطمه کاظمی فرزند شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی در کلاس اول 2 ، جشن الفبایی با نام  جشن ا لفبای شجاعت برگزار شد که متفاوت با سایر جشنهای الفبا بود. در این جشن از  قهرمان کوچک این کلاس  و خانواده اش تقدیر شد و لوح سپاس اهدا شد. کلماتی که روی تاجها بر اساس حروف الفبایی که روی هر تاج نوشته شده بود به صفات شهید بزرگوار مربوط  بود. ش: شهادت ، شهامت، شجاعت  ف: فداکاری ق: قهرمان گ: گذشت  ب: بردباری پ: پایداری و....  ما نیز برای فاطمه ی عزیز و خانواده محترمش آرزوی صبر ، موفقیت و سلامت داریم. و از معلم قدر شناس و  خلاق کلاس اول 2 سر کار خانم " الهه میر عنایت" سپاسگزاریم.   دلنوشته ای برای فاطمه کاظمی فرزند شهید (مدافع حرم) عبدالمهدی کاظمی فاطمه جان: در آستانه ی پایان سال تحصیلی آغاز آموختن را به تو تبریک می گویم و شادی، سلامت و موفقیت را برایت آرزو می کنم. گرچه امسال برای تو به سختی گذشت و از دست دادن پدری شجاع و مهربان را تجربه کردی. ولی یک دنیا خاطره ی خوب و به یاد ماندنی از پدر با شهامتت به جا مانده که می تواند تمام زندگیت را بسازد. بدین وسیله از صبر و شکیبایی تو در در این مسیر دشوار تقدیر می کنم.لیاقتت را می ستایم که فرزند شهید بودن نصیب هر کسی نخواهد شد که زیباترین رفتن شهادت است و حال این تاج افتخار بر سر توست که بایستی در حفظ آن کوشا باشی. برای شما و خانواده ی محترمت صبوری و آرامش آرزو دارم.                                       آ مثل آتشنشان، میم مثل معدنچی...ادامه مطلب

فاطمه جان گریه ات را شاهد بودم و با تو گریستم.غمت را می دانم، در کنارت می مانم و از خدای مهربان برای تو ،خواهر کوچکت و مادر عزیزت صبر آرزو می کنم. عروج آسمانی پدر بزرگوارت را تبریک و تسلیت می گویم وبه تو که فرزند آن مدافع حرم هستی افتخار میکنم. مطمئن هستم مثل پدرت با شهامت و شجاعت با سختی ها ی زندگی می جنگی و موفق می شوی.

 

از طرف آموزگارت" میر عنایت"

آ مثل آتشنشان، میم مثل معدنچی...

  ۲۲ سال درس دادم ۱- هیچگاه لیست حضور و غیاب نداشتم.(چون کلاس باید اینقدر جذاب باشهکه بدون حضور و غیاب شاگردت بیاد سر کلاس)   ۲- هیچگاه سعی نکردم کلاسم را غمگین و افسرده نگه دارم!(چون کلاس،خانه دوم دانش آموز هست) ۳-هر دانش آموزی دیر آمد،سر کلاس راهش دادم!(چون میدونستم اون اگر ۱۰ دقیقه هم بیاد،کلاس ی آ مثل آتشنشان، میم مثل معدنچی...ادامه مطلب

یاد ان ذغالی می افتم که در بچگی دستم را سوزاند به یقین رسیدم ودیگر به ان دست نزدمای کاشدر دینماندر اعتقادمانو در ظهور اقادر مرگبه یقین برسیماین روزها به بعضی دوستان هم‌فکر می‌گویم زود قضاوت نکنیم و موضع نگیریم.مواظب باشیم تکمیل کننده پازل دشمنان داخلی و خارجی نباشیم، در زمین آنها مهره نباشیم. صلاح آ مثل آتشنشان، میم مثل معدنچی...ادامه مطلب

یاد ان ذغالی می افتم که در بچگی دستم را سوزاند به یقین رسیدم ودیگر به ان دست نزدمای کاشدر دینماندر اعتقادمانو در ظهور اقادر مرگبه یقین برسیماین روزها به بعضی دوستان هم‌فکر می‌گویم زود قضاوت نکنیم و موضع نگیریم.مواظب باشیم تکمیل کننده پازل دشمنان داخلی و خارجی نباشیم، در زمین آنها مهره نباشیم. صلاح آ مثل آتشنشان، میم مثل معدنچی...ادامه مطلب

  برترین ها: خانم معلم چن در دفتر تنها بود که پسر کوچکی آرام درِ دفتر را باز کرد و با لحن پر احتیاطی او را صدا کرد.خانم چن او را شناخت، اما بدون آن که بخواهد نارضایتی خودش را به رویش بیاورد، گفت: تو در امتحان از 100 نمره 59 گرفتی. تو تنها کسی هستی که نمرۀ قبولی یعنی 60 نگرفته است.پسرک با خجالت و در آ مثل آتشنشان، میم مثل معدنچی...ادامه مطلب

یاد ان ذغالی می افتم که در بچگی دستم را سوزاند به یقین رسیدم ودیگر به ان دست نزدمای کاشدر دینماندر اعتقادمانو در ظهور اقادر مرگبه یقین برسیماین روزها به بعضی دوستان هم‌فکر می‌گویم زود قضاوت نکنیم و موضع نگیریم.مواظب باشیم تکمیل کننده پازل دشمنان داخلی و خارجی نباشیم، در زمین آنها مهره نباشیم. صلاح آ مثل آتشنشان، میم مثل معدنچی...ادامه مطلب

امسال همزمان با میلاد مبارک حضرت علی اکبر(ع) در دبستان شهید چمران جوی آباد خمینی شهر به دلیل حضور فاطمه کاظمی فرزند شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی در کلاس اول 2 ، جشن الفبایی با نام  جشن ا لفبای شجاعت برگزار شد که متفاوت با سایر جشنهای الفبا بود. در این جشن از  قهرمان کوچک این کلاس  و خانواده اش تقد آ مثل آتشنشان، میم مثل معدنچی...ادامه مطلب

تحصيـلات:وي تحصيلات خود را در مدرسه انتصاريه، نزديك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشكده فني دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد و در سال 1336 در رشتة الكترومكانيك فارغ‏التحصيل شد و يك‏سال به تدريس در دانشكدة‌ فني پرداخت.وي در همة دوران تحصيل شاگرد اول بود. در سال 133 آ مثل آتشنشان، میم مثل معدنچی...ادامه مطلب

یاد ان ذغالی می افتم که در بچگی دستم را سوزاند به یقین رسیدم ودیگر به ان دست نزدمای کاشدر دینماندر اعتقادمانو در ظهور اقادر مرگبه یقین برسیماین روزها به بعضی دوستان هم‌فکر می‌گویم زود قضاوت نکنیم و موضع نگیریم.مواظب باشیم تکمیل کننده پازل دشمنان داخلی و خارجی نباشیم، در زمین آنها مهره نباشیم. صلاح آ مثل آتشنشان، میم مثل معدنچی...ادامه مطلب